هر روز نبودنت رو روي ديوار خط كشيدم 

ببين اين ديوار لامروت ديگر جايي براي خط زدن ندارد

خوش به حال تو كه خودت را راحت كردي 

و يك خط كشيدي تنها ان هم روي من

مینویسم بدون تو...
بدون حضور تو...
با دلی تنها...
با هزار آه...
با نگاهی بغض آلود به این فاصله...
به این شب ها به این کاغذ های باطله...
کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگاهت
برای بیان مخمل رنگ چشمانت

بدون تو
این واژه دلتنگی چه

لطفاً ادامه مطلب رو بخونین !!

 با همون خط دوران بچگی

و با همون سادگی اون روزها

بهت می گم که "دوستت دارم" .

 حرفهای عاشقانه ات که

برای من تمام احساس  زندگی بود و

برای تو تکرار کلمات تکراری برای دیگری

ناگهان ، اتفاقی ، لحظه ای ، شکستم

در این سو تفاهم ساده شکستم

من شکستنی بودم و شکستی و شکستم

شکستی و یادگاریت درد بود

قرص طاقت را در درون دهانم مي گذارم

آرامتر خطهاي وسط جاده را مي شمارم

باز تنهايي و محكوم بودن به حبس نفس

چون تو را نفس كشيدم و از بازدم بيزارم

 یه اتاق تاریک 

بعضی ازحرفارونمیشه گفت باید خورد.....!11111

ولی بعضیا رو نه میشه خورد نه میشه خورد.....111111

میمونه سردلت......111111

میشه دلتنگي ......11111

میشه بغض .......1111111

میشه سکوت ........!!!!!!!!

میشه همون وقت که خودتم نمیدونی چته .........1111111

نه ....... ؟؟؟؟؟؟؟111111111111

 لمس كن كلماتی را كه برایت مینویسم

تا بفهمی و بدانی چقدر جایت خالیست 

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد 

لمس كن نوشته هایی را كه از قلبم بر قلم و كاغذ می چكد 

لمس كن گونه هایم را كه خیس اشك است 

لمس كن لحظه هایم را 

تویی كه میدانی من چگونه عاشقت هستم 

لمس كن این با تو نبودن ها را

شب سردی است ومن افسرده

راه دوری است و پایی خسته .

تیرگی هست و چراغی مرده .

میکنم,تنها,ازجاده عبور :

دور ماندند ز من ادم ها .

سایه ای از سر دیوار گذشت ،

یاد گرفتم که

             عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست

 یاد گرفتم که

             عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم

             نمی رسند

 یاد گرفتم در

             عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه

             عا شق تری ، تنهاتری

♥☻ میخوام این رو تقدیم کنم به همه دوستان ♥

ادامه مطلب رو بخون  !!!!!